تاریخچه شهر اصفهان :

بنای اصفهان را به طهمورث، سومین پادشاه از سلسله پیشدادیان نسبت داده‌اند. اصفهان در تاریخ قدیم با نامِ گی در پارس علیا معرفی گردیده و نیز از آن، تحتِ عنوانِ گابای یا تابای نیز نام برده شده‌است. این شهر محلِ تقاطعِ راه‌های عمده و اقامتگاهِ سلطنتی پادشاهانِ هخامنشی نیز بوده‌است. استرابون جغرافی‌دان یونانی، از اصفهان به عنوانِ مرکز کشور ایران نام برده‌است.
زمانی که کورش بزرگ بابِل را گرفت و یهودیان با ریشه عربی عراق امروز را از اسارتِ نبوکدنصر شاه بابل نجات داد، شماری از یهودیان به فلسطین بازگشتند و شماری دیگر از آن‌ها به اصفهان آمدند و در این منطقه که به دارالیهود و یایهودیه’نامگذاری شد، اسکان یافتند. این منطقه در کنار منطقه جی یاگیبود که بعدها این دو منطقه به یکدیگر متصل شد و شهر اصفهان را ایجاد کرد. ابن فقیه همدانی تاریخدان ایرانی قرن دهم میلادی می‌نویسد:
وقتی یهودیان از اورشلیم مهاجرت کردند و از نبوکدنصر فرار کردند، با خود مقداری از خاک و آب اورشلیم را بردند. آن‌ها در هیچ جا ساکن نشدند بدون اینکه قبل از آن خاک و آب آن را مورد آزمایش قرار دهند. آن‌ها اینکار را ادامه دادند تا به شهر اصفهان رسیدند. در آنجا استراحت کردند و خاک و آب آن را آزمایش کردند و آن را مشابه اورشلیم یافتند. وقتی آنجا ساکن شدند شروع به کاشتن در زمین کردند و فرزندان و نوادگان خود را به دنیا آوردند و امروزه نام این منطقه یهودیه است.
اصفهان در دوران ساسانیان
در دوران ساسانیان به دستور یزدگرد اول یک پادگان نظامی احتیاطی برای آموزش و اعزام نیروی کمکی احداث گردید – بغیر از این پادگان نیز سه مرکز نظامی در مرو و گرگان و تیسفون نیز بوجود آمده بود. این مراکز دارای نیروی ثابت بوده و فقط سپاهان برای تعلیم و اعزامِ نیروی کمکی پیش‌بینی شده بود.
اصفهان کنونی در قدیم گابای (جی) نام داشت و در آغاز مرکز قبیله پَرِتاکِن (که نام فریدن از آن به‌جا مانده) بوده‌است.
به نظر می‌آید نام اسپهان (به معنی جایگاه ارتش) از روزگار ساسانیان به بعد جایگزین نام گی شده‌ باشد. آن‌گونه که در سرگذشت‌نامه‌ها آمده، سواره‌نظام ساسانی به هنگام صلح در سبزه‌زارهای پیرامون اسپهان به‌ویژه در بخش غربی این شهر تا دامنه‌های کوه‌ها و سرچشمه زاینده‌رود استقرار می‌یافت. اسپهان از آن‌جا که ولیعهد نشین ساسانیان بود امتیازی نسبت به شهرهای ایران آن زمان به‌دست‌آورد.
در زمان ساسانیان گاه اسپهان و گاه ارمنستان ولیعهد نشین شاهنشاهی ایران بود ولی اسپهان این امتیاز دیگر را نیز داشت که نشیمن‌گاه و قلمرو نفوذ واسپوهران یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی صاحب نفوذ در پادشاهی نیز بود.
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم‌بندی حکومتی زمان ساسانیان بوده‌است را حفظ کرده‌است. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیوها بوده‌است و از آن تحت عنوان گابای یا تابای نام برده شده‌است. معمولاً تصور می‌شود که قسمتِ ساسانی‌نشین اصفهان که جی نام داشت توسط خسرو اول ایجاد شده‌است. از این رو احتمالاً حضور یهودیان در این منطقه قبل از حضور ساسانیان بوده‌است.
در زمینه معماری از دوره پیش از اسلام، چیزی به جز بقایای آتشکدهای در کوه آتشگاه، اکتشافات اندکی در تپه اشرف و همچنین پل شهرستان (متعلق به دوران ساسانیان) بجا نمانده‌ است که از میان آن سه، تنها بنای برپا و برجا پل شهرستان است.
بیشتر آثار تاریخی بجا مانده مربوط به دوره اسلامی است. آثاری از تمامی دوره‌های تاریخی پس از اسلام بجا مانده‌است اما به ویژه آثار دو دوره باشکوه از تاریخ اصفهان یعنی دوره سلجوقی و دوره صفوی برجستگی ویژه‌ای دارد، که هر کدام دارای ویژگی‌ها و سبک معماری یگانه خود است.

سده‌های نخست اسلامی در شهر اصفهان چگونه گذشته است؟
در سده‌های آغازین اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام می‌برند؛ شهری به نام جَی در مکان فعلی محله جی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود. نام جی بعدها به شهرستان یا (مدینه) تغییر پیدا کرد و از یهودیه با عنوان جهودستان نیز یاد شده‌است.
عرب‌ها اسپهان را در سال ۲۳ هجری تصرف کردند و این شهر نیز مانند دیگر شهرهای ایران تا آغاز سده چهارم هجری زیر سلطه اعراب قرار داشت. در زمان خلیفه منصور عباسی در دهکده خشینان (احمدآباد امروزی) کاخی بزرگ بنا شد و بارویی به گرد شهر اصفهان کشیده‌شد و خشینان به جویباره (یهودیه) پیوسته‌شد.
شهر اصفهان در دوران دیلمیان
در سال ۳۱۹ ه‍.ق مردآویج زیاری با سپاهش از گیلان، اصفهان را آزاد کرد و این شهر را به پایتختی برگزید و جشن سده را با شکوه بسیار در این شهر برپا کرد. در سال ۳۲۷ قمری این شهر به دست رکن‌الدوله دیلمی افتاد که وی نیز اصفهان را پایتخت خود قرار داد. پس از آن شهر اصفهان پیشرفت پیشین خود را بازیافت و کانون گرد هم آمدن دانشوران و سرایندگان شد.
شهر اصفهان در دوره سلجوقی
در بهار ۴۴۲ هجری قمری طغرل سلجوقی اصفهان را پس از یک محاصره طولانی و ویرانگر گشود. البته شهر به زودی به تدبیر ابولفتح مظفر نیشابوری که از طرف طغرل به حکومت اصفهان منسوب شده بود، بازسازی شد، ۵۰۰٬۰۰۰ دینار خرج ساخت بناها شد و سه سال از مردم هیچ مالیاتی گرفته نشد.
توسعه سریع شهری، مردمی که در جریان درگیری‌ها گریخته بودند را دوباره به شهر کشاند، همچنین طغرل پایتخت حکومتش را از ری به اصفهان منتقل کرد. گسترش شهر در زمان آلب ارسلان نیز ادامه یافت، اما در دوران ملکشاه و وزیر باتدبیرش خواجه نظام الملک طوسی بود که شهر به اوج شکوهش رسید به‌طوری‌که جمعیت شهر دو برابر شد و بناهای بسیاری در آن ساخته شد.
ناصرخسرو درباره اصفهان می‌گوید:
ناصرخسرو قبادیانی در هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمائه (۴۴۴ هجری قمری)، دو سال پس از حمله ویرانگرِ طغرل سلجوقی وارد اصفهان شد. در هنگامِ ورودِ وی به شهر، شهر دوباره ساخته شده و بهبودِ نسبی یافته بود.
وی همچنین در ادامه آورده است:
اصفهان شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هر جا که ده گز چاه فرو برند، آبی سرد و خوش بیرون آید و شهر دیواری حصین بلند دارد در شهر جویهای آب روان و بناهای نیکو و مرتفع و در میان شهر مسجد آدینه بزرگ نیکو و بارویِ شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است.
معماری اصفهان در دوره سلجوقیان (که به ویژه در مسجد جامع نمود می‌یابد) ساده و بی پیرایه اما با ظرافت فراوان است. از ویژگی‌های دیگر معماری این دوره سکوت و درونگرایی به دور از هر گونه جلوه‌گری آن است. به جای آنکه بیننده تحت تأثیر آنی آن قرار گیرد، آرام آرام زیبائی و عظمت اسرارآمیز آن را در جای خود احساس می‌کند. برخلاف معماری و هنر دوره صفوی که توجه به جلوه‌های رنگ و نور و چشمگیری و درخشندگی از ویژگی‌های آن است.
آرامگاه ملکشاه و سلطان سنجر و خواجه نظام الملک از آثار تاریخی این دوره درشهر اصفهان می‌باشد. یکی از قدیمی‌ترین شهرهای اصفهان شهر گز در ۱۰ کیلومتری اصفهان است یکی از آثار مهم باقی‌مانده در این شهر مسجد جامع شهر مربوط به دوره سلجوقیان است.
شهر اصفهان دوره صفوی
در سال ۱۰۰۶ هجری قمری شاه عباس صفوی پایتخت صفویه را از قزوین به اصفهان منتقل کرد. دوری از مرزها، کاهش دادن قدرت قزلباشان، بهبود تجارت و ترس شاه عباس از پیشگویی منجمانی که ماندنش را در قزوین برای جانش خطرناک دانسته بودند از دیگر دلایل ذکر شده برای این انتقال است.
گزیدن اصفهان به عنوان پایتخت توسط شاه عباس، نتایج مثبتی برای این شهر به بار آورد، مسجدها، آب‌انبارها و کاروانسراهای بسیاری در شهر ساخته شد، به ابتکار شیخ بهایی شبکه‌های کامل ارتباطی و آبیاری پدید آمد و با بنیان نهادن شهر بازرگانی نجف آباد در چند کیلومتری غرب اصفهان برای تهیه آذوقه شهر، زیربنای زراعی استواری برای پایتخت جدید پدید آمد.
اصفهان در روزگار شاه عباس اول تا مرگ شاه عباس دوم برتر از همه شهرهای خاورزمین بوده‌است. در آن روزگار، با افزوده شدن محلات چهارگانه (عباس‌آباد، جلفا، گبرآباد و اسپهان) نمای پایتخت صفوی از قسطنطنیه هم بزرگتر بود. شهر اصفهان در روزگار اوج شکوه خود ۱۳۷ کاخ، ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۲۷۳ حمام و ۱۲ گورستان داشت.
عصر صفوی، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی در ایران است. هنرمندان شهر جلفای آذربایجان اوج شکوه معماری ایران را در اصفهان به نمایش گذاشتند. زیباترین و با شکوه‌ترین آثار معماری ایران در همین دوره، توسط معماران خلاق و هنرمندی چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد. اصفهان در مرکز امپراتوری صفوی قرار داشت و نسبت به قزوین به خراسان نزدیک تر بود.
موقعیت جغرافیایی این شهر موجب افزایش سرعت عکس‌العمل شاه در مقابل تهدیدات ازبکان و عثمانیان بود. شاه عباس بدون ایجاد تغییرات عمده در بخش قدیمی شهر، بخش‌های جدیدی را به آن افزود. میدان نقش جهان، دولتخانه و خیابان چهارباغ در کنار بخش‌های قدیمی شهر ساخته شدند.
از ویژگی‌های مهم در شیوه معماری این دوره، علاوه بر استحکام و زیبایی ساختار، درخشش بیان است. در آثار این دوره تابش رنگ و نور، و جذابیت سطوح و شکوه چشمگیر آنها، احساس زیبائی خیره‌کننده‌ای در بیننده ایجاد می‌کند و طنین رنگ‌ها و سطوح مکرر کاشیهای درخشان به منظره‌ای شفاف، مجرد و روحانی تبدیل می‌شود.
معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارایی، بسیار متنوع است و در تمامی ابعادِ حیاتِ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویا دارد. باشکوه‌ترین مساجد، عظیمترین میدانها، زیباترین پلها و خیابانها، بزرگ‌ترین بازارها، مدرسه ها، و کاروانسراها در این عصر ساخته شد؛ و همه در نوع خود در اوج کمال هنری، استحکام و کارایی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل، که گاهی نمی‌توان باور کرد که انسانی ناچیز آن را پدیدآورده باشد.
دوره قاجار در شهر اصفهان
مسعودمیرزا ظل‌السلطان (پسر ناصرالدین‌شاه قاجار) از سال ۱۲۸۸ حاکم اصفهان شد و در سال‌های پس از آن حکومت ایالت‌های فارس، کردستان، لرستان و یزد نیز به او داده شد. او همواره مایل به داشتن نیروی نظامی شخصی بود. در اصفهان فوج‌های نظامی با لباس و اسلحه ارتش اتریش تشکیل داد و برای تعلیم دادن آن‌ها از آلمان معلمان نظامی به خدمت گرفت. ناصرالدین شاه که از خودسری‌های ظل‌السلطان در اصفهان بیم داشت، او را شبانه از تمام حکومت‌های خود عزل کرد و تنها شهر اصفهان را برایش باقی گذاشت.
فرمانروایی سی و چهار ساله مسعودمیرزا ظل‌السلطان براصفهان، با ویرانی بیش از ۵۰ اثر و بنای تاریخی و باغ ایرانی در این شهر همراه بود. یکی از جهانگردان اروپایی در آن زمان نوشته‌است:
«متأسفانه ظل‌السلطان از خیابان خوش‌منظره و فرح‌آور چهارباغ مانند سایر آثار باستانی چیزی باقی نگذاشته، جدول‌های سنگی را پرکرده و حواشی آن‌ها را فروخته و نقاشی‌های تاق‌ها و دیوارها را هم محو کرده‌است. جای قصرها و عمارت‌های خالی صفوی را هم با ایجاد مزارع گرمک و خیار اشغال کرده‌است.
لرد کرزن هم که در سال‌های پایانی فرمانروایی قاجاریان به ایران آمده بود درباره این ویرانی‌ها چنین می‌نویسد:
مسجد و عمارت سلطنتی اصفهان را از بیخ و بن کندند. آن عمارت هفت‌دست و آیینه‌خانه و نمکدان با نقشه‌های عجیب و آیینه‌های بزرگ شفاف و حوض‌های یکپارچه که از سنگ‌های مرمر صاف شفاف تراشیده شده و سلاطین با مخارج گزاف بنا نهاده‌اند، تمام خراب و به جای آن‌ها جز تپه‌خاکی غم‌انگیز و ملالت‌خیز باقی نمانده‌است.
شهر اصفهان در دوره معاصر
آنچه که در گذر از عهد قدیم به عصر جدید رخ داده‌است، سبک شدن معماری است. مقایسه چهارتاقی نیاسر (دوره ساسانی) که گنبد بر پایه‌های ضخیم استوار شده‌است و مسجد جامع عباسی اصفهان، به خوبی گواه این است که به مرور زمان، معماران در پوشش دهانه‌ها به دنبال راه‌هایی برای سبک کردن حجم بودند.
یکی از روش‌های سبک‌سازی دهانه‌های بزرگ و گنبدها، تبدیل مربع به دایره و استفاده از ترک است که نمونه‌ای از آن را می‌توان در گنبد خواجه نظام الملک مسجد جامع اصفهان (دوره سلجوقی) دید. ویژگی تکاملی معماری ایران در دوره معاصر تجرید است.
معماری معاصر با حفظ ویژگی‌های بنیادی خود در جهت انتزاعی شدن پیش رفت. نظیر مقبره بوعلی سینا (۱۳۶۷ ه‍.ش) که نمونه تجرید شده گنبد قابوس بن وشمگیر (۳۷۵ ه‍.ش) است. تجرید در معماری معاصر را در معماری مساجد خارج از ایران هم شاهد هستیم.
در آفرینش فرم مسجد سالن اجلاس بین‌المللی اصفهان که نقطه عطفی در معماری نوین ایرانی-اسلامی خواهد بود، از گنبد به عنوان عنصر نمادین معماری ایرانی و اسلامی الهام گرفته شده‌است.
به جهت قرارگیری این مسجد در مرکز همایش‌های بین‌المللی، طرح با فرم سالن اجلاس قرابت دارد. گنبد بر پایه مربع شکل به روش تبدیل مربع به دایره و با استفاده از ترکهایی با الهام از نقوش اسلیمی و با رعایت اصل تجرید بنا شده‌است.
در شکل‌گیری گنبدخانه، خلوص مکعب گنبدخانه حفظ شده‌است. مسجد در جهت قبله چرخیده و گنبدخانه با چهار ایوان که از عناصر معماری مناطق کویری بوده احاطه شده‌است.
مردم‌شناسی
جمعیت اصفهان
اصفهان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ نفر بوده که این رقم در سال ۱۳۹۰ خورشیدی به ۱٬۷۵۶٬۱۲۶ نفر و در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به ۱٬۹۶۱٬۲۶۰ نفر رسیده‌است. اصفهان از دیرباز از مهم‌ترین مراکز شهرنشینی در فلات ایران به‌شمار می‌رفته‌است. در ۵ دی ۱۳۱۹ در زمان رضاشاه برای نخستین بار در ایران به سبک اروپایی در اصفهان از مردم سرشماری به عمل آمد و ۲۰۴٬۶۰۰ تن را ساکن شهر اصفهان گزارش کردند.
زبان محلی اصفهان
مردم اصفهان به زبان پارسی با گویش اصفهانی سخن می‌گویند از ویژگی‌های لهجه اصفهانی اضافه کردن حرفِ س به آخر واژگان می‌باشد که به جای واژه ی است استفاده می‌شود. مهاجران به اصفهان دارای گویشهای متفاوت هستند و ارامنه اصفهان نیز به زبان ارمنی سخن می‌گویند. مکالمات روزمره و رسمی شهر همگی به زبان پارسی است.
دین و مذهب مردم
اسلام شیعه به عنوان بخش اصلی کیش مردمان این شهر است و علاوه بر آن، ارامنه، یهودیان، بهاییان و زرتشتیان و سایر اقلیتهای مذهبی نیز در شهر زندگی می‌کنند. جلفا که در جنوب اصفهان قرار گرفته منطقه‌ای است که بیشتر ارمنی‌نشین است و از منطقه‌های خوب شهر نیز قلمداد می‌شود.
ورود مذهب تشیع به این شهر در طی چندین دوره زمانی صورت گرفته که مهم‌ترین آن عبارتنداز: هجرت ابن هلال ثقفی از کوفه به این شهر، اقامت و تبلیغ صاحب بن عباد وزیر آل بویه در این شهر، هجرت تبلیغی علامه حلی و شاگردانش به همراهی و حمایت الجایتو (شاه خدا بنده) پادشاه شیعه مغول، و در آخرین دوره در دوره صفویه و هجرت علمای جبل عامل به این شهر، بافت شیعی این شهر به نقطه تکامل رسید.
در بین مسلمانان سنی معمولاً شهرت اصفهان به خاطر حدیث معروفی است که روایت می‌کند: «مسیح دجال توسط ۷۰۰۰۰ یهودی از شهر اصفهان همراهی می‌شود که شالهای پارسی پوشیده‌اند.» از این رو معمولاً مسلمانان سنی این شهر را با وقایع آخرالزمان مرتبط می‌دانند.
یهودیان اصفهان
امروزه یهودیان اصفهان از قدیمی‌ترین اهالی این شهر می‌باشند که در گذشته در محله جویباره ساکن بوده‌اند ولی اکنون در خیابان فردوسی، آمادگاه و سیدعلیخان ساکن هستند.
ارامنه و زرتشتیان اصفهان
در اصفهان، ارامنه زندگی می‌کردند. اصفهان در جایگاه یک پایتخت و با شکوفایی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که در روند تاریخی خود داشت، همواره کانونِ نگرشِ اقلیتها بوده است .

Facebook
Twitter
LinkedIn
WhatsApp
Telegram